محمد عارف صخره

نهضت میهنی و واکنشها

        

طرح( دربارهء ضرورت پایگذاری نهضت فراگیرسیاسی ) همآنگونه که انتظار میرفت تکانهء جدیدی را در میان نسل بالنده ورسالتمند   کشور ایجاد نموده است. طرح واقعاٌ با احساسات گرم مورد استقبال هموطنان عزیز قرار گرفت. همه ، این صدا را بمثابه ضرورت مبرم جهت همسوئی و همگرائی زنان ومردان آزادیخواه میهن ارزیابی نموده اند.

       ازآنجائیکه ((نهضت میهنی)) هنوزهم یک اندیشه و تفکر است که آنرا باید به بحث گرفت و پخته ساخت ، دوستان،فعالان سیاسی و مبارزان وطندوست کشور میتوانند کماکان با دیدگاههای جدید و بکر بر غنای تئوریک آن بیافزایند.

       این حرکت سیاسی که در آینده های نه چندان دور از یک ریخت اندیشه ئی به تشکل فراگیر سیاسی مبدل خواهد شد،در حقیقت با فعالیت های گسترده وارد عرصه مبارزهء سیاسی میگردد.

      از روز های نخست انتشار مفکورهء نهضت ، توقع آن بوده و است تا آنانیکه انسان و سعادت او را سرچشمهء تفکر سیاسی خویش میدانند "طرح" و مجموع نظریات مربوط به آنرا صادقانه ،صمیمانه و در عین حال انتقادی ارزیابی نموده،جهت رفع نقایص و عیوب کار همکاری نمایند، تا همه با هم الترناتیف هرچه بهتر و موءثرتری را برای نیل به آرمانهای والای انسانی ،دموکراسی،ترقی، صلح،  عدالت، آزادی و حفوق بشرانتخاب نمائیم.

       خوشبختانه ما شاهد دهها پیشنهاد، نظروبیان درحمایت از یک تشکل فراگیر دادخواهانه و مدافع منافع مردم افغانستان بوده ایم که بدون شک در قوام تفکرنهضت مطروحه نقش ارزشمندی بازی خواهد کرد.

      با آنکه بارها در تماس های انفرادی ، جلسات، نشرات و گفتگو های سیاسی تاًکید شده است که {{نهضت فراگیرسیاسی}} به تشکل و سازمان سیاسی تبدیل نشده، اساسنامه و برنامه ندارد، رهبری سیاسی ندارد، کدام تشکیلات معین محلی ،منطقوی،شهری،کشوری و جهانی ندارد ، با آنهم برخیها، به محض ملاحظهء طرح ، نهضت میهنی را بمثابه یک سازمان سیاسی تمام عیار و آراسته و پیراسته با مراحل تکمیلی ، تلقی نموده و از همین زاویه برخورد نموده اند.

       همآنگونه که برخورد با پدیده ها و حوادث از جهات مثبت و منفی صورت گرفته میتواند ، پیرامون نهضت میهنی نیز در پهلوی نظریات خوشبین بمبارزهء فعال سیاسی ، دیدگاههای منفی و غیر دوستانه ، گرچه خیلی اندک، اما وجود داشته است که از سوی چهره های معین انگشت شمار ارائه گردیده است.

       همه متفق القول هستیم که انتقادکردن و خط بطلان کشیدن کار مشکلی نیست ، اما ارائه  پیشنهادات سازنده و نشان دادن راه حل واقعی کاریست دشوار و درعین حال اصل مسًله بشمار میرود.

       اینعده که دگم اندیشانه و با نیت تخریبی( نه ترمیمی) قلم زده اند، تلاش ورزیده اند تا با سوء استفاده از نام ح د خ ا { چنانکه مجاهدین و طالبان از نام دین اسلام سوء استفاده مینمایند} خود را اجاره داران و صاحبان اصلی این حزب پنداشته ، از اینکه دیگران از انحصار این مالکان تمردنموده و مینمایند  هر ناسزائی که در قلم و زبان شان علیه آنهاجور میاید دریغ نمی نمایند.

        سعی مینمایم تا از کلمات و جملات ماوراءفرهنگ متمدنانه به آدرس شخصیت های ساسی ، که به کرات در نوشته های آنها آمده ، صرفنظر نموده و تنها اعتراضات تخریبگونه را آنهم در محدودهء ارتباط نهضت و نام ح د خ ا در چوکات اصول و بسیار مختصر بررسی نمایم.

           آنها ادعا نموده اند که (دشمنان ح د خ ا در طرح "نهضت فراگیر سیاسی" خواسته اند پیکر مجروحش را دفن و بخاک بسپارند)،

     ( از تذکار نام ح د خ ا در وحشت فرورفته و حتی یکبار به صبغهء تاریخی از آن نام نبرده اند).،(عمده ترین علت عدم علاقه به احیای مجدد ح د خ ا فرار از محاکمه حزبی است) ، ( نهضت میهنی یک برگشت و عقبگرد سیاسی است) ،

  (  آنها به اعضای ح د خ ا چه جوابی خواهند گفت اگر به عنعنه ای حزبی تن در ندهند و کنگرهء آن حزب را دعوت نکنند) ،

  ( آنها چنان با ترس گام برداشته اند که حتی یکبار هم از ح د خ ا نام نبرده اند) ،(طرح نهضت میهنی از اقتصاد بازار ذکر نموده است.)

  (طراحان نهضت میهنی بازنگری فکری را مطرح ساخته ، از جهانبینی علمی صرفنظر نموده اند.) ،( آنها تلاش دارند تا طبقات و مبارزه طبقاتی را با اراجیف سفسطه آمیز بی مفهوم جلوه دهند.)

 

     

        پاسخ تفصیلی تئوریک به مسائل فوق بردوش این مختصرسنگینی میکند. هدف آنست تا با توضیح پس منظر تاریخی ، مسائل مطروحه حل خود را بیابند.

       حزب دموکراتیک خلق افغانستان در 11 جدی 1343  تحت نام جمعیت دموکراتیک خلق اساس گذاشته شد که بعداٌ به نامهای جریان دموکراتیک خلق و ح د خ ا تبدیل گردید ودر دومین کنگرهء ح  د خ  ا ( 6 و 7 سرطان 1369 ) به حزب وطن تغیر نام داد که خط مشی جدید را قبل از کنکره تحت نام "تیزس های دهگانه" مصوبه شورای انقلابی ج د ا و کمیته مرکزی ح د خ ا و بعداز کنگره بنام سیاست مصالحه ملی مطابق اوضاع و شرایط نوین ارائه نمود.

    مصالحه ملی و آشتی ملی جای طبقات و مبارزه طبقاتی را گرفت، منافع عمومی و همگانی بجای منافع این طبقه یا آن طبقه مطرح گردید، ایدئولوژی و جهانبینی معین از سیاست حزب کنارگذاشته شد، اقتصاد بازار آزاد حمایت گردید ، مالکیت خصوصی بر وسایل تولید پذیرفته شد.

   اما سرنوشت حزب وطن به کجا انجامید؟

     فعالیت حزب وطن   پس از به قدرت رسیدن بنیادگرایان اسلامی در سال 1992 بحیث یک حزب متشکل و سازمان یافته متوقف  گردید،   طوریکه معلوم است از آن زمان اعضای حزب در جلسات اشتراک نکردند، حق العضویت نپرداختند، از کدام مرجعی بنام رهبری اصولی حزب وطن دستور یا هدایتی صادر نگردید و پاینی ها هم به کدام مقامی گذارش ارائه نکردند.

         مطابق اسناد مصوبهء کنگرهً دوم ، در چنین حالتی حزب وطن دیگروجود خارجی ندارد.

 

        بدینترتیب ح د خ ا و حزب وطن به مراحل معینی از تاریخ کشور ما مربوط اندکه دیگر در  فعالیت عملی سیاسی مطرح بوده نمیتوانند. اما جزایر و گروههای جدا از هم و افراد پراگندهء این حزب وجود دارند . در حقیقت اعضای حزب موجود اند اما حزب وطن  ( سابق ح د خ ا ) از 11 سال به اینطرف اصولاً فعالیت ندارد.

        به عقیدهء من این جزایر دور از هم میتوانند با کسب اعتماد و باور متقابل همراه با طیف وسیعی از روشنفکران متعهد به ارزشهای  والای بشری در یک نهضت وسیع البنیاد سیاسی کنار آیند. وتنها در اینصورت خواهند توانست به پروسه های امروزو فردای کشور با تا ًثیر گذاری نیرومند نقش دموکراتیک و وطنپرستانهء خود را ایفا نمایند.

       آنانیکه صرف شیفتهء نام ح د خ  ا اند و تنها از زاویهء محدود به قضایا مینگرند ، میتوانند به این علاقمندی ادامه دهند اما به هیچوجه حق ندارند دیگران را مجبور سازند تا بنام ح د خ ا سالهای طولانی دیگر زانوی غم به بغل گرفته ، اشک تمساح بریزندو  انتظار بکشند.

      در عین حال اگر این چند تن میخواهند بنام ح د خ ا ،حزبی ترتیب دهند راه شان سفید و پیروزی های درخشان برایشان میخواهیم، اما حسادت و بخیلی با طرح نهضت میهنی برای چه؟

          برخلاف  نظر مدعیان، طراحان نهضت میهنی دشمنان ح د خ ا نه بلکه بخش اعظم آن محصول مبارزات این حزب میباشند و همچنان حزبی را که دیگر به تاریخ سپرده شده ، چرا،چگونه و برای چه به خاک سپرده شود؟

          دستآورد ها و افتخارات احزاب و شخصیتهای سیاسی کشور از جمله   ح د خ ا را هیچ قدرتی زایل ساخته نمیتوانند ، در عین حالیکه اشتباهات و کجروی های این احزاب و شخصیتها را هیچکس انکار کرده نمیتواند. مطمًن باشید که پاسداران راستین وطن هیچگاه فرزندان صدیق و شایسته خویش را فراموش نمیکنند.

          هواداران نهضت میهنی در پی فعال ساختن و احیای مجدد هیچ یک از سازمانها و احزاب سیاسی گذشته نیستند ، این یک حرکت جدید و با پهنای گسترده است که مطابق اوضاع و احوال کنونی پیشکش گردیده است. چنانکه در طرح میخوانیم :

" به صراحت باید ابراز داشت که در اینجا هدف احیای هیچ یک از احزاب یا سازمانهای سیاسی نیست که در سالهای پیشین با برنامه ها، ایدئولوژیها و سیاستهای مشخص خویش متناسب با آن شرایط فعالیت میکردند."

          علاوه باید کرد که نهضت میهنی صرفا ٌ از اعضای سابق ح  د خ ا و یا حزب وطن نه بلکه با {{  شرکت طیف وسیعی از فعالان سیاسی ، گروهها ، محافل و گرایشهای مختلف در یک نهاد واحد میتواند شکل بگیرد.}}

          اما نهضت میهنی بنا بر خصلت و ماهیت ترقیخواهانه اش ، یک جنبش پیشرونده خواهد بود که سنن و افتخارات وطنپرستانهء گذشته را گرامی داشته و ادامه دهندهء آن در دوران موجود خواهد بود. در طرح آمده است :

" این نهضت خود را ادامه دهنده مبارزات  و سنن افتخار آمیز نیروهای تجددطلب و آزادیخواه ، تحول طلب و ترقیخواه سدهء پیشین میداند و داده ها و دستآوردهای آن مبارزات را گرامی می پندارد ، ولی ارزشها ، واقعیتها و ضرورت های نوین سیاسی و جریان فکری برخاسته از بینش جدید را در نظر میگیرد."

        به ارتباط این ادعا که از نام ح د خ ا ترس و وحشت دارند ، باید به توجه رسانده شود که تذکر نام ح د خ ا در طرح  بیمورد و غیر ضروری پنداشته شده است بخاطر آنکه تاریخ احزاب گذشته مورد بحث نبوده که عدم ذکر نام ح د خ ا سوال برانگیز باشد . از طرف دیگر هواداران این نهضت تنها اعضای سابق این حزب نه بلکه سائر فعالان و شخصیتهای سیاسی که خود را وارث سنن پر افتخار  مبارزات سیاسی-اجتماعی مردم افغانستان میدانند، بوده که مسلماٌ تاریخ گذشته سیاسی هر کدام آنها از حوصله طرح خارج بوده است.ورنه نام گرفتن یک حزب یا سازمان سیاسی چه وحشت و ترسی در قبال داشته میتواند ؟

         شاید مدعیان آن سطور اکثریت علاقمندان نهضت میهنی را بشناسند که چگونه در دشوارترین میدانهای مبارزه با دلیری و متانت گام گذاشته و حاضر و آماده بودند و هستند که در راه وطن و مردم هر آن زندگی خود را قربان کنند.

         آنانیکه شعار یا ح د خ ا یا هیچ را سر دادند ، اینطور تصور دارند که همهء اعضای سابق ح د خ ا فقط در صورتی حق فعالیت سیاسی دارند که بنام و اهداف همان حزب مبارزه نمایدد ، در غیرآن همه عقبگراً، ترسو، جبون، تسلیم طلب، ناسپاس و نامرد اند که از کرده های خود شرم دارند.

       این آقایون فراموش کرده اند که همین ح د خ ا از زمان تاسیس تا آخرین سال موجودیت حزب وطن چندبار نام بدل کرده است، یعنی اینکه نامها مقدس و تغیر ناپذیر نیستند. زمانیکه ح د خ ا با تغیرات کیفی ایدئولوژیک به حزب وطن تغیر نام داد  همه اعضاً به شمول همین مدعیان نام ح د خ ا در جلسات اشتراک داشتند و همه بر بالین دگرگونی های جدید تمکین کردند.آیا اینها که در آنزمان موجودیت حزب وطن را با تغیرات مطروحه ، پذیرفتند ناسپاسی و نامردی کردند که امروز به طرفداران نهضت میهنی چنین اتهاماتی را نثار میکنند؟

       از آنجا که ما به تغیر و تکامل باورمند هستیم ، تغیرات و تحولات  را در مطابقت با شرایط پیش آمده ملی و بین المللی جهت تداوم  مبارزهء عادلانه یک امر ضروری میپنداریم.

       آنانیکه تلاش میورزند تا اعضای سابق ح د خ ا را تا که زنده اند در قید و بند همان اسم و رسم انحصار نمایند ، باید آگاه باشند که این عمل در حالیکه با آرمانهای همان دوران حزب که آزادی اراده راحق مسلم انسان میشمرد همخوانی ندارد در عین حال نوعی از مقابله با حقوق اساسی انسان حق آزادی عقیده ، اندیشه و بیان است که در اعلامیهء جهانی حقوق بشر و حقوق مدنی و سیاسی ثبت شده است. همه میدانیم که مدنیت و دموکراسی از آرزو های ح د خ ا بود . دوران تمدن و دموکراسی جائی برای تحکم و استبداد راًی نمیگذارد، انسان ، موجود آزاد است و حق دارد راه مبارزه اش را آگاهانه انتخاب نماید.

       یقیناٌ ما انسانهای در یخچال مانده نیستیم که مغز و دماغ ما تغیر و تکامل نپذیرد و سالها بعد همان تصور و تفکر قبلی را تکرار کنیم.اگر یاد ما نرفته باشد یک اصل انکار نا پذیر ح د خ ا" تحلیل مشخص از اوضاع مشخص" بود. پس آنهائیکه خود را وفادار به اصول آن حزب میدانند باید در شرایط نوین طرح نو و سیاست جدید رامطابق به خواست مردم و نیاز جامعه پذیرا شوند.

        ما در حالیکه جوهر دیدگاههای نهضت را پیشرونده میدانیم اما منتقدین بر آن مهر عقبگرد زده  و آنرا در تقابل و دشمنی با ح د خ ا  ارزیابی نموده اند . چند نمونه از این طرز دید را ذکر میکنیم تا دیده شود که راستی این یک برگشت است؟   

       "ضرورت پایه گذاری نهضتی متشکل و فراگیر، بمثابه کانونی برای سازماندهی تلاشهای شخصیتها و گروههائی از مبارزان میهنپرست، ترقیخواه و عدالت پسند بوجود میآید."، " این نهضت را میتوان نهضت میهنی دموکراسی و ترقی افغانستان نام گذاشت" ، " این نهضت خود را ادامه دهنده مبارزات و سنن افتخارآمیز نیروهای تجددطلب و آزادیخواه، تحول طلب و ترقیخواه سدهء پیشین میداند و داده ها و دستآوردهای آن مبارزات را گرامی می پندارد." ، " مبارزه در راه استقلال، تمامیت ارضی ، آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و وحدت ملی در کشور " ، " همسوئی مبارزات نهضت با مبارزات کلیه نیروهای آزادیخواه و مترقی در گسترهءکشور و جهان مبتنی بر دفاع از ارزشهای انسانی" ، "مبارزه برای استقرار نظام دموکراسی پارلمانی شکل جمهوری مبتنی بر پلورالیزم سیاسی، سیستم چند حزبی و انتخابات آزاد ، عمومی، سری و مستقیم بر پایه نفوس"

    اکنون قضاوت را به خوانندگان میگذاریم تا نتیجه گیری لازم را به عمل آورند که آیا اصول فوق نمایانگر یک طرز دید پیشرونده است یا عقبگرایانه؟ و همچنان آیا تفکر مذکور دشمنی با ح د خ ا است یا بر عکس تداوم مبارزه بخاطر نیل به آرمانهای وطنپرستانه و شریفانهً احزاب سیاسی ، شخصیتها ومبارزان دلیر و سرسپرده است  که  تا کنون به تحقق نرسیده است؟  آیا آرزو های فوق دراوضاع موجود خواست بر حق مردم افغانستان نیست؟ آیا پیاده ساختن این مطالبات کشور را از بن بست و بحران کنونی نجات نمیدهد؟ و اگر پاسخ  منفی باشد  منتظر طرح معقولتر منتقدین  میباشم.

          در نهایت اگر استفاده از نام ح د خ ا به هدف سازنده گی و صادقانه باشد به این مدعیان نام حزب خاطرنشان میگردد که بهتر است زهر قلم و زبان شانرا بجای رهروان نهضت میهنی که همه با اعتقاد خلل ناپذیر به راه سعادت انسان، با تمام توان و انرژی مصروف مبارزه شریفانه و وطنپرستانه اند، بر علیه دشمنان واقعی مردم افغانستان ( جنگسالاران آدمکش، تروریست های داخلی و بین المللی، بنیادگرایان افراطی ، طالبان تحجرگرا، مداخلات خارجی بخصوص مداخلات شریرانه پاکستان علیه کشور ما ) ، خالی کنند و سعی نکنند با تخریب حرکتهای ترقیخواهانه و عادلانه تحت نام ح د خ ا آب به آسیاب دشمنان تاریخی این حزب بریزند.

        من صفحات پاک کاغذ را نه برای فصل بلکه جهت وصل رقم زده ام . وقت آن فرارسیده که با لآخره بر اختلافات غلبه  کنیم .مرزها و خطوط مصنوعی جدائی رااز بنیاد بر کنیم.  فاصله ها را از بین ببریم . نباید بار دیگر قربانی تفتین و توطئه بیگانگان شویم. گاهی مارا به نام عقاید و تفکر و زمانی هم بنام قوم، میلیت و منطقه پراگنده میسازند. حتی بدنهء یک حزب را بنام این رهبر و ان رهبر ، رهبری و صفوف، دست اول، دست دوم و دست چندم پارچه پارچه میکنند. آنانیکه راه دشوار مبارزه وطنپرستانه را مشترک و با هم پیموده اند باید قدرت آنراداشته باشند که بر همهً آنچه بحران اعتماد خوانده میشود، غلبه حاصل کنند . ما خوشبختانه  تاریخ مشترک پر از تلخی ها و شیرینی ها داریم ، آنگاه که متحد و یکپارچه بوده ایم،خوشبختی و پیروزی قرین راه ما شده است ، اما زمانیکه متفرق و از هم جدا شدیم طعم تلخ بدبختی ها و شکست ها را چشیده ایم. سرنوشت اندوهبار کنونی ما نیز ناشی از بی اتفاقی ماست.    

       اختلافات را به هر قیمتی که میشود باید حل کرد،  اهداف ، آرمانهاو سرنوشت  مشترک، ما را پیوند میدهد.

      فغان و نالهء هموطنان ما از فقر، دربدری، بدبختی، استبداد، تجاوز،جپاول، وحشت،بیداد، بیچارگی، دزدی و غارت  به آسمانها بلند شده است. هیچ چشم بینا و گوش شنوائی نیست که این ضجه و فریاد آنها را ببیند و بشنود. استبداد سیاه و وحشیانه جنگ افروزان کمافی السابق بر گردهء مردم سنگینی میکند.

          نجات وطن و وطنداران از چنگال جنگسالاران، غارتگران و تروریستها فقط با سهم و شرکت نیروهای ترقیخواه و وطنپرست میسر شده میتواند. مسوًلیت های تاریخی در برابر همهً ما قرار دارد . باید به رسم مردان تاریخ  هر یک نقش خود را   ایفا کنیم، خودخواهی ها را فرو بخوریم. از گروهبازی، گروپسازی، فرکسیونسازی، جزیره سازی و دسته سازی چیزی حاصل نمیشود. مردم فقط در وجود همبستگی  پیشگامان پاکباز آینده خود را می بینند، چشم امید افغانها شما  نیرو های ترقیخواه و عدالت پسند میباشید. در وحدت شما نیروی عظیم نجاتبخش نهفته است آنرا با تعقل کامل سیاسی دور از انحراف بکار اندازید.

        هواداران نهضت میهنی آماده اند با تمام انرژی و توان بخاطر یک تشکل وسیع البنیاد موًثر و قوی که بتواند به لوکوموتیف تحولات دموکراتیک مبدل شود ، همکاری نمایند.

        ما منتظر صدای متحدانه مبارزین صدیق وطن هستیم تا بلا و بد بختی را از سر مردم و سرزمین زیبای خویش دور کنیم . در غیر آن  تاریخ مارا محکوم خواهد کرد.     نوامبر  2003

              

  

     این مقاله در ماهنامه مشعل  شماره 8  چاپ شده است   نوت:  


بالا

بعدی * بازگشت * قبلی